ناکامی سلطنتطلبان در تطهیر سرشکنجهگر ساواک
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۰۹۰۰۰
برای برخی این سوال ایجاد شد که چرا این شخص بعد از سالها زندگی در انزوا و دوری از رسانهها، اینطور جلوی دوربین ظاهر شد. پاسخ را باید در دروغ پراکنی های رسانه های اپوزیسیون یافت.
چه شد که پرویز ثابتی از غار بیرون آمد؟
این رسانه ها با رکوردزنی در انتشار اخبار دروغ و جعلی، در اذهان بخشی از مخاطبان خود اینگونه القاء کرده بودند که کار نظام تمام است و به زودی فروپاشی نظام رخ خواهد داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرویز ثابتی در اورلاندو بهعنوان یک سه ملیتی ایرانی، اسرائیلی و آمریکایی زندگی میکند و شرکتی اقتصادی به نام Paris Enterprises دارد. او از حامیان مالی کمپین انتخاباتی جرج بوش و کمیته ملی جمهوریخواهان بوده است.
اما پس از انتشار تصویر سرشکنجهگر ساواک، با گذشت زمان، 2 مسئله بیش از پیش تثبیت شد. یکی آشکار شدن اینکه فروپاشی نظام جمهوری اسلامی توهمی بیش نیست و دیگری اینکه ساواک در نزد افکارعمومی بسیار منفور و مطرود است.
اینجا بود که رسانه های اپوزیسیون با دستپاچگی به تکاپو افتادند تا بلکه بر این رسوایی سرپوش بگذارند. قرعه به نام شبکه سلطنت طلب و بهایی «منوتو» افتاد، همان شبکه ورشکسته ای که هفته های گذشته، خبر تعطیلی قریب الوقوع آن منتشر شد.
این رسانه اپوزیسیون در قالب یک مستند و با حضور پرویز ثابتی تقلا کرد تا چهره این سرشکنجهگر ساواک را تطهیر کند، اما حتی مخاطبان این شبکه اپوزیسیون نیز این داستان سرایی ها را باور نکرده و نسبت به آن اعتراض کردند.
رسوایی در آنتن زنده
کار به جایی رسید که یکی از مخاطبین شبکه «من وتو» روی آنتن زنده به جنایت های ساواک اعتراض کرده و این شبکه مجبور شد که برای پایان دادن به رسوایی، اظهارات مخاطب خود را قطع کرده و وی را از آنتن زنده خارج کند.
شبکه بی بی سی فارسی چندی پیش اذعان کرد که: «پرویز ثابتی مخالف فعالیت آزادانه بسیاری از نویسندگان و هنرمندان بوده است.»
واقعیت این است که سازمان جنایتکار ساواک به هیچ عنوان در میان مردم ایران با گرایش های سیاسی مختلف- جایگاه مثبتی نداشته و منفور و مطرود است و با شعبده بازی رسانه ای و داستان سرایی، نمی توان این چهره کریه و زشت را بزک کرد.
ناکامی در تطهیر یک جلاد
پرویز ثابتی مشهورترین مدیر اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی) فرزند حسین در ۱۳۱۵ و در خانوادهای بهایی در بخش سنگسر از توابع شهرستان سمنان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستانهای حسینیه و شاهپسند سنگسر گذراند و دوران متوسطه را در مدرسه فیروز بهرام تهران طی کرد.
در سال ۱۳۳۷ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته قضایی مدرک کارشناسی گرفت. در همین سال به استخدام ساواک درآمد و در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم اداره کل سوم ساواک منصوب شد. در سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم ساواک شد. ثابتی در اوج سرکوبهای ساواک در ۱۳۵۲، جایگزین ناصر مقدم در اداره کل سوم ساواک شد و این سمت را تا واپسین ماههای عمر رژیم پهلوی عهدهدار بود.
پرویز ثابتی در سال ۱۳۳۷ به ساواک پیوسته و در تمام حوادث دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی تا سقوط حکومت پهلوی گام به گام همراه رژیم بوده است. گزارشهای ساواک نشان می دهد که ثابتی بر تمام امور در حوزه سرکوب مبارزان نقش داشت و اسنادی از دستور او مبنی بر دستگیری و تبعید، خفقان، سانسور، بسیاری از مبارزان وجود دارد.
«فرج الله سیفی کمانگر» معروف به کمالی از شکنجهگران کمیته مشترک ضد خرابکاری، در اعترافات خود بعد از انقلاب در مورد نقش ثابتی در شکنجهها میگوید: «هر وقت ثابتی به کمیته میآمد عضدی داخل حیاط میشد و با صدای بلند داد میزد؛ بازجوها مگر مرده هستند که صدایشان در نمیآید. داد بزنید و فحاشی کنید، آقا خوشش میآید و بارها در جمع کلیه کارمندان کمیته اظهار میداشت؛ هر وقت آقا یعنی پرویز ثابتی به کمیته میآید شما متهم را بیاورید داخل اتاق و بزنید و فحاشی کنید با صدای بلند که آقا بشنود.»
پرویز ثابتی، فردی جاهطلب و متظاهر
حسین فردوست، ثابتی را فردی جاهطلب و متظاهر میداند که ساواک در دوران مدیریتش بر اداره کل سوم به نهایت بدنامی رسید. ثابتی در دهه ۱۳۵۰ به عنوان مقام امنیتی که هر از گاهی در برنامههایی تلویزیونی از موفقیتهای ساواک در برخورد با مخالفان سیاسی و چریکی حکومت سخن به میان میآورد، به فردی شناخته شده و در عین حال رعبانگیز تبدیل شده بود.
ثابتی با فردوست و امیرعباس هویدا روابط نزدیکی داشت و اخبار و گزارشهای منظمی از عملکرد و فعالیتهای اداره کل سوم ساواک در اختیار این دو قرار میداد. پس از آغاز حرکتهای مردمی دوران انقلاب، ثابتی طرفدار سیاست سرکوب مخالفان بود و به شاه پیشنهاد کرد اجازه دهد ساواک ۱۵۰۰ نفر از مخالفان شاخص سیاسی را دستگیر کند و به طور همزمان مخالفان را با شدت هر چه تمامتر سرکوب کند.
او وعده داده بود با اجرای این سیاست به زودی ناآرامیها فروکش خواهد کرد. از جمله حوادثی که در سالهای اقتدار پرویز ثابتی رخ داد قتل جوان بیگناهی در مغازهای کفشفروشی در تهران توسط محافظ همسر ثابتی بود که با وجود فضای رعبانگیز موجود، در بین مردم انعکاس یافت و تنفر از ساواک و ثابتی را مضاعف کرد.
همکاری با سیا
لازم به ذکر است که مدارک و اسنادی در خصوص همکاری پرویز ثابتی با سازمان جاسوسی آمریکا(سیا) وجود دارد و شاید به همین دلیل است که وی ترجیح داد در طول این سالها هیچگاه با هیچ رسانهای (جز همان یک مصاحبه از پیش ضبط شده) با خبرنگار دیگری ننشیند؛ وی حتی با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد نیز حاضر به مصاحبه نشده بود.
وی ارتباط منظمی با سیا بهخصوص در زمستان ۱۳۵۷ داشته و در طول سالهای اخیر نیز در اقدامات ضدایرانی با سازمان جاسوسی آمریکا همکاری داشته است.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: پرویز ثابتی رژیم پهلوی سازمان سیا پرویز ثابتی رسانه ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۹۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه ؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
همشهری آنلاین: در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در «ضیافت»(۱۳۷۴)
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد(پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع»۱۳۸۹
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می گذارد که مسبوق به سابقه نبود.مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه ترین شخصیت های معلم سینمای ایران را ساخته است.